گنج سعادت

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

گنج سعادت

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

گنج سعادت

در این وبلاگ مطالب مفید،جالب و آموزنده ای در رابطه با شطرنج،کامپیوتر و فناوری اطلاعات،دین و مذهب،شعر و ادبیات، سرگرمی و... قرار خواهد گرفت.در صورتی که لینک های دانلود یا فایل های دانلود شده ، مشکلی دارد لطفا اطلاع دهید تا در اسرع وقت اصلاح شود. لطفا بنده رو از نظرات خودتون محروم نفرمایید.

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۷، ۰۹:۲۲ - محمدی
    سلام
نویسندگان
وب سايت ختم قرآن مجيد وب سايت ختم صلوات
۱۵
مرداد
۹۲
 

مسلم اول شه مردان علی

عشق را سرمایه ی ایمان علی

از ولای دودمانش زنده ام

در جهان مثل گهر تابنده ام

نرگسم وارفته ی نظاره ام

در خیابانش چو بو آواره ام

زمزم ار جوشد ز خاک من ازوست

می اگر ریزد ز تاک من ازوست

خاکم و از مهر او آئینه ام

می توان دیدن نوا در سینه ام

از رخ او فال پیغمبر گرفت

ملت حق از شکوهش فر گرفت

قوت دین مبین فرموده اش

کائنات آئین پذیر از دوده اش

مرسل حق کرد نامش بوتراب

حق «یدالله» خواند در ام الکتاب

هر که دانای رموز زندگیست

سر اسمای علی داند که چیست

خاک تاریکی که نام او تن است

عقل از بیداد او در شیون است

فکر گردون رس زمین پیما ازو

چشم کور و گوش ناشنوا ازو

از هوس تیغ دو رو دارد بدست

رهروان را دل برین رهزن شکست

شیر حق این خاک را تسخیر کرد

این گل تاریک را اکسیر کرد

مرتضی کز تیغ او حق روشن است

بوتراب از فتح اقلیم تن است

مرد کشور گیر از کراری است

گوهرش را آبرو خودداری است

هر که در آفاق گردد بوتراب

باز گرداند ز مغرب آفتاب

هر که زین بر مرکب تن تنگ بست

چون نگین بر خاتم دولت نشست

زیر پاش اینجا شکوه خیبر است

دست او آنجا قسیم کوثر است

از خود آگاهی یداللهی کند

از یداللهی شهنشاهی کند

ذات او دروازه ی شهر علوم

زیر فرمانش حجاز و چین و روم

حکمران باید شدن بر خاک خویش

تا می روشن خوری از تاک خویش

خاک گشتن مذهب پروانگیست

خاک را اب شو که این مردانگیست

سنگ شو ای همچو گل نازک بدن

تا شوی بنیاد دیوار چمن

از گل خود آدمی تعمیر کن

آدمی را عالمی تعمیر کن

گر بنا سازی نه دیوار و دری

خشت از خاک تو بندد دیگری

ای ز جور چرخ ناهنجار تنگ

جام تو فریادی بیداد سنگ

ناله و فریاد و ماتم تا کجا؟

سینه کوبیهای پیهم تا کجا؟

در عمل پوشیده مضمون حیات

لذت تخلیق قانون حیات

خیز و خلاق جهان تازه شو

شعله در بر کن خلیل آوازه شو

با جهان نامساعد ساختن

هست در میدان سپر انداختن

مرد خودداری که باشد پخته کار

با مزاج او بسازد روزگار

گر نسازد با مزاج او جهان

می شود جنگ آزما با آسمان

بر کند بنیاد موجودات را

می دهد ترکیب نو ذرات را

گردش ایام را برهم زند

چرخ نیلی فام را برهم زند

می کند از قوت خود آشکار

روزگار نو که باشد سازگار

در جهان نتوان اگر مردانه زیست

همچو مردان جانسپردن زندگیست

آزماید صاحب قلب سلیم

زور خود را از مهمات عظیم

عشق با دشوار ورزیدن خوشست

چون خلیل از شعله گلچیدن خوشست

ممکنات قوت مردان کار

گردد از مشکل پسندی آشکار

حربه ی دون همتان کین است و بس

زندگی را این یک آئین است و بس

زندگانی قوت پیداستی

اصل او از ذوق استیلاستی

 

عفو بیجا سردی خون حیات

سکته ئی در بیت موزون حیات

هر که در قعر مذلت مانده است

ناتوانی را قناعت خوانده است

ناتوانی زندگی را رهزن است

بطنش از خوف و دروغ آبستن است

از مکارم اندرون او تهی است

شیرش از بهر ذمائم فربهی است

هوشیار ای صاحب عقل سلیم

در کمینها می نشیند این غنیم

گر خردمندی فریب او مخود

مثل حر با هر زمان رنگش دگر

شکل او اهل نظر نشناختند

پرده ها بر روی او انداختند

گاه او را رحم و نرمی پرده دار

گاه می پوشد ردای انکسار

گاه او مستور در مجبوری است

گاه پنهان در ته معذوری است

چهره در شکل تن آسانی نمود

دل ز دست صاحب قوت ربود

با توانائی صداقت توأم است

گر خود آگاهی همین جام جم است

زندگی کشت است و حاصل قوتست

شرح رمز حق و باطل قوتست

مدعی گر مایه دار از قوت است

دعوی او بی نیاز از حجت است

باطل از قوت پذیرد شان حق

خویش را حق داند از بطلان حق

از کن او زهر کوثر می شود

خیر را گوید شری ، شر می شود

ای ز آداب امانت بیخبر

از دو عالم خویش را بهتر شمر

از رموز زندگی آگاه شو

ظالم و جاهل ز غیر الله شو

چشم و گوش و لب گشا ای هوشمند

گر نبینی راه حق بر من بخند

اقبال لاهوری

  • سید شهاب طاهری
۱۵
مرداد
۹۲
 

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر

کان چهره مشعشع تابانم آرزوست

بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز

باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست

گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو

آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست

وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست

وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست

  • سید شهاب طاهری
۱۵
مرداد
۹۲

باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ

گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ

این درگه ما درگه نومیدی نیست

صد بار اگر توبه شکستی باز آ

 

ابوسعید ابوالخیر

 

  • سید شهاب طاهری
۱۵
مرداد
۹۲

منصور حلاج آن نهنگ دریا

کز پنبهٔ تن دانهٔ جان کرد جدا

روزیکه انا الحق به زبان می‌آورد

منصور کجا بود؟ خدا بود خدا

 

ابوسعید ابوالخیر

  • سید شهاب طاهری
۱۵
مرداد
۹۲

آچمزی

 

 

آچمزی یکی از مهمترین تمهای تاکتیکی است که در بازیهای عملی بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این تم تاکتیکی مهره‌ای مورد حمله قرار میگیرد که مهره با ارزشتر یا خانه مهمی را پوشش می‌دهد و در صورت حرکت دادن این مهره ، مهره یا خانه زیرین مورد حمله قرار می‌گیرد. بدیهی است که اگر مهره پوشش داده شده شاه باشد مهره پوشش دهنده قادر به حرکت نیست و اصطلاحاً در این حالت می‌گوییم: مهره پوشش دهنده آچمز کامل است.

  • سید شهاب طاهری
۱۵
مرداد
۹۲

سطح : متوسط

برتری فضا 

 

برتری فضا یک عنصر مهم در ارزیابی وضعیت است. داشتن فضای بیشتر امکانات بهتری را برای گسترش و هماهنگی سوارها فراهم می کند. بنابراین کسی که برتری فضا دارد می تواند سوارهایش را در موقعیتهای بهتری مستقر کند و قدرت دینامیکی آنان را افزایش دهد. همچنین داشتن فضا ، قابلیت انتقال سریع سوارها از یک جناح به جناح دیگر را نیز فراهم می کند.

طرفی که فضای کمتری دارد معمولاً اقدام به تعویض سوارها می کند ؛ زیرا داشتن فضای کم سوار های کمتری را نیز می طلبد.

یکی از ویژگیهای تصاحب مرکز با پیاده ها، گرفتن فضا است.

  • سید شهاب طاهری
۱۵
مرداد
۹۲

 

وزیر یک مهره ترسو

بی‌شک وزیر قویترین مهره بازی شطرنج است به همین دلیل بسیاری از بازیکنان مبتدی دوست دارند وزیر خود را هر چه سریعتر وارد میدان نموده و با استفاده از قدرت این مهره ، حریف را شکست دهند. اما با این کار وزیر خود را در مخاطره انداخته و چه بسا بازی را می‌بازند. اگر به بازی بازیکنان قوی و استادان دقت کنید در اکثر موارد وزیر آخرین مهره‌ای است که وارد کارزار میشود.

بنابراین وزیرتان را زود گسترش ندهیدچرا ؟ چون گسترش سریع وزیر به سوارهای دشمن  امکان میدهد که به وزیرتان حمله کنند و در حالیکه وزیر شما مجبور به فرار است حریفتان می‌تواند به مهره‌هایش آرایش دلخواهش را داده ؛ اصطلاحاً به خرج شما سوارهایش را گسترش دهد. به بیانی دیگر فرار وزیر باعث از دست رفتن زمان (تمپو)  می‌شود و در شروع بازی که گسترش دادن سوارها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است از دست دادن چند تمپو میتواند باعث شکست شود

  • سید شهاب طاهری
۱۵
مرداد
۹۲

سطح : متوسط

مرکز متحرک

 

سفید: ژوژا پولگار

سیاه: اوی بونش

دورتموند 1990

  • سید شهاب طاهری
۱۵
مرداد
۹۲

سفید: مبتدی

سیاه: استاد

1.e4 e5 2.Ne2

حرکت Nf3 بهتر است. سعی کنید طوری گسترش دهید که مهره هایتان مزاحم گسترش همدیگر نشوند.

  • سید شهاب طاهری
۱۵
مرداد
۹۲

نویسنده: استاد فیده هاملت تومانیان
 

دفاع

 


دفاع در برابر مات

 


دفاع در شطرنج اگر پر اهمیت تر از حمله نباشد کم اهمیت تر نمی باشد. شطرنج یک بازی دو نفره است و این امکان وجود دارد که طرح حریف از طرح ما قویتر باشد، بنابراین در هر حرکت ما باید از خود سئوال کنیم که اگر نوبت با حریف ما بود او چه می کرد؟ آیا حریف تهدید مات دارد؟ آیا مهره ای از من زیرضرب مهره هایی از حریف قرار دارد؟ آیا حریف امکان کیش دارد؟ آیا ... و پرسش های بسیار زیادی که می شود از خود پرسید و البته این پرسش ها می تواند بلعکس باشد! به هر حال ما از نمونه هایی ساده شروع می کنیم:

  • سید شهاب طاهری