زاویه جدید
همین اواخر بود که واسیلی ایوانچوک شطرنج ابداعی اش را پیشنهاد داد. همزمان دو نکته کاملاً بی ربط در ذهنم تداعی شد: اولی تنوع بازیهای کارتی است که با تکیه بر شانس از کفر ابلیس هم معروفترند و دومی مشهورترین زبان اختراعی بشر[1] که با تمام انسجام منطقی و تلاشهای پیرامونش همچنان در انزواست. اما در باب روش جدید ... تخمین میزان پذیرش همپایگی وزیر و شاه، بوسه ملکه! و قصه هایی از این دست کار دشواری است چرا که در کوتاه مدت فکر کردن به چنین ایده ای یعنی سوزاندن قسمت بزرگی از ادبیات فنی شطرنج. با این همه از عامل انگیزشی چنین ابداعاتی (نظیر سه امتیازی شدن پیروزیها، 3 نفره، مات شاه حتی سیامین، خودکشی و...) نباید چشم پوشی کرد. پیشرفت در مقوله کمیت ها...
نگران آینده
زرادخانه گشایشی بازیکنان سطوح بالای امروزی به شکل کوبنده ای با مرگ پر شده و همراهی کامپیوترها قسمتی از رنگ و لعاب انسانی این بازی را محو کرده است، روده درازی های شروع بازی گاهی طرح های یکی از حریفان را آنچنان محدود می کند که می توان نتیجه نهایی بازی را با ضریب بالایی پیش بینی کرد. جمله ارسون ولز کارگردان مشهور را خوب بخاطر دارم: رادیو قربانی بیقراری تکنولوژی بود![2] نه تمامی ولی هستند بازیکنانی که شطرنج را قربانی پیشرفتهای دانش انفورماتیک می دانند. پرسش بی جوابی است که چرا در عمل از آنهمه اعداد سرگیجه آور برای حرکات ممکن، سهم زیادی نصیب شروع بازی نشده.
این جریان مربوط به بخش حرفه ای و کاملاً امروزی شده ی شطرنج است که بازیکن برای حفظ جایگاهش می بایست با آمادگی وسیعی پای به میدان گذارد و مزد زحماتش را بگیرد. از سوی دیگر در کنار شمار زیادی بیگانه با شطرنج، عده زیادی هم هستند که شوخی مات ناپلئونی تنها گنجینه شروع بازیشان از چیدمان مهره هاست. چیدمان...!
شطرنج فیشر
پیشنهاد قدیمی کاپابلانکا مبنی بر اضافه کردن یک خانه و مهره به صفحه شطرنج احتمالاً درگیری هایی بر سر حیوان مورد نظر و نحوه حرکتش[3] بدنبال خواهد داشت. این کار رسالت آیندگان است. شطرنج فیشر میراث بهتری برای سرو کله زدن است که هنوز قدرت جذب کنندگی آن کاملاً محک نخورده. مثلاً درکشورخودمان میزان استقبال حتی در مسابقات هفتگی نیز به آزمون گذاشته نشده. در سطح جهانی خاطره ای کمرنگ از قهرمانی پتر لکو سو سو می زند. قطعاً از میان انگیزه های فیشر بالاترین درصد مربوط به شکستن انحصار در شطرنج بوده، بخصوص انحصار مراحل ابتدایی نزد اساتید روس. او به جنگ با ذات انحصار طلب انسان برخاست. بازیکنانی هستند که خوب فکر می کنند اما دارای حافظه خوبی نیستند یا اساساً به مشغول کردن حافظه در این زمینه اعتقادی ندارند.
چند ویژگی[4] شطرنج فیشر:
-->کمترشدن تأثیر مستقیم حافظه
-->شکل گرفتن زیبایی ها و همزمان شکست های غیر عادی تر
-->نزدیک شدن شطرنج به مفهوم نبرد اندیشه ها
-->از بین نرفتن بخش عمده ای از ادبیات فنی شطرنج
-->تغییر مفهوم تدارک خانگی
-->و شاید گرایش بیشتر افراد کم دانش تر برای محک زدن شطرنج
بازیهای سریع
نیم قرن پیش مطرح کردن کاهش زمان بازیها معنایی نداشت اما پایین آمدن میانگین زمان امروزه کاملاً دلخواه فیده است. اگر از دید یک بازیکن معمولی نگاه کنید نکات جالبی در گرایش آنها به بازیهای سریع خواهید یافت؟
چند ویژگی بازی سریع :
-->هیجان بیشتری دارد
-->زمان کمتری می گیرد و افراد می توانند با صرف زمان کمتر در جداول حضور یابند
-->اثرات بیماری تقلب و استفاده از کامپیوتر کاهش می یابد
-->طبیعتاً بخاطر عمق کمترش ، عنصر شانس بیشتر دخیل می شود و البته دلخواه بازیکنان ضعیفتر
-->دانش پایین در شروع کمتر به چشم می آید و بر کشیدن این نقطه ضعف در زمان کوتاه سخت تر است
بهترین بازیکن تورنمنتها
در گذشته های دور، زیگبرت تاراش آلمانی تز ایجاد عنوانی نظیر «قهرمان تورنمنت های جهان» را مطرح ساخت. در آن سالها مفهوم تراز به شکل امروزی وجود نداشت و شطرنجبازان نیمه حرفه ای زیادی بودند که در تورنمنت ها عملکردی عالی داشتند اما نتایج آنها در مسابقات دو جانبه چنگی به دل نمی زد. حرفه ای تر ها قادر بودند تمام توان پنهان خود را برای شکست رقیب متمرکز کنند. در نظر گرفتن چنین عنوانی به چه علت؟ حدس می زنم هدفش در آن دوره خاص جذب کردن کم تر علاقمندانی نظیر ویدمار و ماروکزی و ایجاد انگیزه برای پر حامیانی نظیر بوگولیوبوف و دور افتاده هایی نظیر پیلزبری و مارشال بود و او خوب می دانست ظرفیت بالایی در امریکا وجود دارد.
نمی توان حکمی قطعی را صادر کرد اما شاید دوگانگی های دهه نود در قهرمانی شطرنج (نظیر آنچه در بوکس جریان داشت) باعث بوجود آمدن جو رقابتی شدیدتری گشت که در نهایت به نفع شطرنج تمام شد. گرچه اذهان ایده آل پسند مردم همواره بدنبال بهترین هاست اما هر کدام در جایگاه خود معنای خاصی خواهد داشت: قهرمان کلاسیک- سریع - برق آسا، بهترین بازیکن تورنمنتها و بالاترین ریتینگ.
چرا حتی به عناوینی نظیر کوتاه ترین (نه از نظر قد! از نظر طول بازیها)- بیشترین نوآوری و... فکر نکنیم. پیداکردن پاسخش چندان سخت نیست.
گرته برداری از جدول نویسی
سیستم جدول بندی سوئیسی و دوره ای شطرنج (که با انواع پوئن شکنی های مسلح تر شده) از بهترین و عادلانه ترین روشهای جفت کردن افراد یا تیمهای مختلف برای رقابت با یکدیگر می باشد. مثلاً سالهاست که سیستم قرعه کشی جام های جهانی فوتبال باعث ایجاد گروه های مرگ و یا حذف های نابهنگام تیمهای شایسته می شود، استرس زیادی را تحمیل می کند و تقسیم عادلانه ی شانس را از تیمها می گیرد.
تنها نکته ی منفی چنین سیستمی، برگزاری همزمان بازیهاست که (بخصوص در ورزشهای تیمی) دشواریهای زیادی را از جهت نیاز به محیط برگزاری بوجود می آورد. اما به منطق آهنین پوئن شکنیهای شطرنج کسی نمی تواند خرده بگیرد. راه یابی ایده ای تعدیل یافته از شطرنج به برخی رشته ها چندان دور از ذهن نیست. موضوعاتی در شطرنج هست که ناشناخته مانده اما بالارفتن تعداد خطوط این نوشته فعلاً مانع بزرگیست و ارتباط آن دو نکته بی ربط ابتدایی با شطرنج، موضوعی جدید در آینده...
[1] اسپرانتو
[2] توجه خواننده را به این نکته جلب می کنم که چندی بعد با اختراع تلویزیون پرسش هایی در مورد فلسفه وجودی رادیو ایجاد شد. (متأسفانه اثری از متن مصاحبه وی با باگدانویچ پیدا نکردم)
[3] ممکن است خنده دار باشد اما مهره ی جدیدی که دیگر مهره ها را هل بدهد یا مهره ایثارگر برای جایگزینی با دیگر مهره ها و ... حتی میتوان مسابقه ای برای طراحی آن ترتیب داد
- ۹۲/۰۵/۱۰