توسعه و گسترش شطرنج در اروپا
توسعه و گسترش شطرنج در اروپا
درقرن نوزده میلادی شطرنج پایه و اساس محکمی یافت ومسابقات منظمی برگزاز شد، در مطبوعات یک یا چند ستون را به شطرنج اختصاص دادند. شطرنج ادبیات خاص خود را پیدا کرد، واریاسیونها، گشایشها، ترکیبها و حرکات استادان زیر نگاه دقیق مفسران قرار گرفتند، دیگر برای پیشرفت میبایست تئوری شطرنج را فرا گرفت، به گفته امانوئل لاسکر دومین قهرمان رسمی جهان، در قرن نوزده فقط به استعداد و عقل سلیم نیاز بود اما در قرن بیستم لازم شد که شطرنجبازان به مطالعه جدی روی آوردند.
بعد از فیلیدور بازیکنان نیرومندی هم چون لویی شارل لابوردونایس،سنت آمانت پرچم اقتدار شطرنج فرانسه را به دست گرفتند اما در دهه ۱۸۴۰میلادی هاوارد استانتون شطرنجباز انگلیسی با شکست دادن پیردوسن آمانت به حکومت صد ساله فرانسویان پایان داد و انگلستان یکه تاز شطرنج اروپا شد و بعد رفته رفته اروپای مرکزی فرمانروایی را به دست گرفت.
در آلمان هم شطرنجبازان بزرگی چون پاولرودولف فون بیلگوئر، بارون فون لازا، برنهارد هوروتیس ظهور کردند و برلین مرکز شطرنج آلمان گردید و اندکی بعد سه شطرنجباز دیگر به نامهای ماکس لانگه، هاروتیس و آدولف آندرسن کبیر که نابغه ترکیب بود، باعث شدند که آلمان قدرتمندترین کشور در شطرنج شود. با وجود این مراکز مهم شطرنج در اروپا، پاریس و لندن بودند و در روسیه هم شطرنج رواج داشت و چهره هایی چون پتروف و یانیش ظهور نمودند که به تئوری شطرنج غنای بیشتری دادند.
شطرنج در آمریکا جهش ناگهانی داشت و در سال ۱۸۵۷میلادی در تورنمنت نیویورک جوانی بنام پاول مورفی به مقام اول رسید و یک سال بعد به اروپا سفر کرد و تمام بازیکنان قدرتمند اروپا از جمله آندرسن آلمانی را شکست داد و پس از مراجعت به آمریکا به تدریج شطرنج را کنار گذاشت.
پس از در گذشت پاول مورفی، بار دیگر آدولف آندرسن برترین شطرنجباز اروپا شناخته شد تا اینکه تازه واردی بنام ویلهلم اشتاینیتس اطریشی( ملیت چکسلواکی ) بزودی رقیب آندرسن شد و شطرنجباز دیگری بنام جوزف هنری بلکبورن نیز قد علم کرد.
سرانجام در سال ۱۸۶۶میلادی ویلهلم اشتاینیتس موفق شد آندرسن را مغلوب کند و خود را قهرمان جهان بخواند، در دوره قهرمانی اشتاینیتس نیز آندرسن مقامهای مهمی در تورنمنت ها کسب کرد و در سال ۱۸۷۹میلادی از دنیا رفت با مرگ آندرسن در واقع یک دوره از تاریخ شطرنج که رمانتیک نام دارد به پایان رسید.
منبع:وبلاگ بیدق
- ۹۲/۰۵/۱۳