گنج سعادت

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

گنج سعادت

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

گنج سعادت

در این وبلاگ مطالب مفید،جالب و آموزنده ای در رابطه با شطرنج،کامپیوتر و فناوری اطلاعات،دین و مذهب،شعر و ادبیات، سرگرمی و... قرار خواهد گرفت.در صورتی که لینک های دانلود یا فایل های دانلود شده ، مشکلی دارد لطفا اطلاع دهید تا در اسرع وقت اصلاح شود. لطفا بنده رو از نظرات خودتون محروم نفرمایید.

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۷، ۰۹:۲۲ - محمدی
    سلام
نویسندگان
وب سايت ختم قرآن مجيد وب سايت ختم صلوات

۷۴۸ مطلب توسط «سید شهاب طاهری» ثبت شده است

۱۲
مرداد
۹۲


ساقی‌نامه


الهی به مستان میخانه‌ات
بعقل آفرینان دیوانه‌ات
به دردی کش لجهٔ کبریا
که آمد به شأنش فرود انّما
به درّی که عرش است او را صدف
به ساقی کوثر، به شاه نجف
به نور دل صبح خیزان عشق
ز شادی به انده گریزان عشق
به رندان سر مست آگاه دل
که هرگز نرفتند جز راه دل
به انده‌پرستان بی پا و سر
به شادی فروشان بی شور و شر
کزان خوبرو، چشم بد دور باد
غلط دور گفتم که خود کور باد
به مستان افتاده در پای خم
به مخمور با مرگ با اشتلم
بشام غریبان، به جام صبوح
کز ایشانست شام و سحر را فتوح
که خاکم گل از آب انگور کن
سرا پای من آتش طور کن

  • سید شهاب طاهری
۱۲
مرداد
۹۲


شرح پریشانی


دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی
روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده‌جویی بودیم
عقل و دین باخته، دیوانهٔ رویی بودیم
بستهٔ سلسلهٔ سلسله مویی بودیم
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود

  • سید شهاب طاهری
۱۱
مرداد
۹۲

 
اینکه خاک سیهش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

گر چه جز تلخی از ایام ندید

هر چه خواهی سخنش شیرین است

صاحب آنهمه گفتار امروز

سائل فاتحه و یاسین است

دوستان به که ز وی یاد کنند

  • سید شهاب طاهری
۱۱
مرداد
۹۲

نقطه خال تو

 

روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است

آری! افطار رطب در رمضان مستحب است

روز ماه رمضان، زلف میفشان که فقیه

بخورد روزهٔ خود را به گمانش که شب است

زیر لب، وقت نوشتن همه کس نقطه نهد

این عجب! نقطه خال تو به بالای لب است

یا رب! این نقطهٔ لب را که به بالا بنهاد؟

  • سید شهاب طاهری
۱۱
مرداد
۹۲

این پیاده می شود، آن وزیر می شود
صفحه چیده می شود، داروگیر می شود

این یکی فدای شاه، آن یکی فدای رخ
در پیادگان چه زود مرگ و میر می شود

فیل کج روی کند، این سرشت فیل هاست
کج روی در این مقام،  دلپذیر می شود

اسب خیز می زند، جست و خیز کار اوست
جست و خیز اگر نکرد، دستگیر می شود

  • سید شهاب طاهری
۱۱
مرداد
۹۲

 

فریادم در سینه گمگشته

و نگاهم

در تبسم یک لبخند خشک

مات

آشنای آیین و غریبه کیش

دیر صبحی است

  • سید شهاب طاهری
۱۱
مرداد
۹۲

زندگی شطرنج دنیا و دل است / قصه پررنج صدها مشکل است

شاه دل کیش هوسها می‌شود / پای اسب آرزوها در گل است

فیل بخت ما عجب کج می‌رود / در سر ما بس خیال باطل است

ما نسنجیده پی فرزین او / غافل از اینکه حریفی قابل است

مهره‌های عمر من نیمش برفت / مهره‌های او تمامش کامل است

با دل صدیق ما او حیله‌ها / دارد و از بازیش دل غافل است

  • سید شهاب طاهری
۱۱
مرداد
۹۲

 

در فکر یک آوازم

دنبال یک آغازم

اگر شطرنج باشد

میدانم که میبازم

من اسبم و دادم

من فیلم و دادم

من رخ را دادم

من عمری را دادم

اگر کیش باشم

در مرز یک ماتم

اگر مات باشم

دگر دنیا نباشد

سرباز مرده اسب ها مرده فیل ها مرده

ولی شاهم سلامت

 

مریم رحیمی

  • سید شهاب طاهری
۱۱
مرداد
۹۲

 

شطرنج جنگ است

اما بیباکانه

شطرنج گنج است

اما عادلانه

شطرنج رنج است

اما عاقلانه

شطرنج عشق است

اما عاشقانه

  • سید شهاب طاهری
۱۱
مرداد
۹۲

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست - در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست - در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست


تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند - عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست

  • سید شهاب طاهری