- ۴ نظر
- ۰۵ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۰۷
چگونه حریف خیلی قوی تر از خودمان را شکست دهیم؟
به قلم استاد بزرگ گریگوری سرپر ( GM gregory serper)
* توجه:برای مشاهده دیاگرام های مطلب به لینک پایین مراجعه کنید.*
اکثر شطرنج بازان غالبا با این مشکل مواجه هستند:
در مقابل حریف خیلی قوی تر از خودمان چکار باید انجام بدهم؟
دل سفید و مهره های من سیاه
سر پراز اندیشه وچشمم براه
اسب پیغامی نمیآرد دگر
کو سواری نامه ای از سوی شاه
دیدهی سربازهایم اشکبار
بی وزیر و آرزومند رفاه
مهره از جایی به جایی برده ایم
دست تقدیر است این دل بیگناه
فیل غم ویرانی از حد برده است
قلعه ای کو رخ به رخ آییم آه
چنین گفت موبد که یک روز شاه |
به دیبای رومی بیاراست گاه |
|
بیاویخت تاج از بر تخت عاج |
همه جای عاج و همه جای تاج |
|
همه کاخ پر موبد و مرزبان |
ز بلخ و ز بامین و ز کرزبان |
|
چنین آگهی یافت شاه جهان |
ز گفتار بیدار کارآگهان |
|
که آمد فرستادهی شاه هند |
ابا پیل و چتر و سواران سند |
|
شتروار بارست با او هزار |
همی راه جوید بر شهریار |
|
همانگه چو بشنید بیدار شاه |
پذیره فرستاد چندی سپاه |
با تو آن روز که شطرنج محبت چیدم
ماتی خود ز تو در بازی اول دیدم
هوسم رخ به رخ شاه خیال تو نشاند
آن قدر کز رخ شرم تو خجل گردیدم
اسب جرات چو هوس تاخت به جولانگه عشق
من رخ از عرصهٔ راحت طلبی تابیدم
استخوانبندی شطرنج جهان کی شده بود
صبح ابداع که من مهر تو میورزیدم
هجر چون اسب حریفان مسافر زین کرد
عرصه خالی شد از آشوب و من آرامیدم
آن دلارام که منصوبه طرازی فن اوست
بیدقی راند که صد بازی از آن فهمیدم
فکر خود کن تو هم ای دل که به تاراج بساط
شاه عشق آمد و من خانهٔ خود برچیدم
محتشم از تو و از قدر تو افسوس که من
پشه و پیل درین عرصه برابر دیدم
محتشم کاشانی
هر کجا صفحه شطرنج بُوَد / راه سختی است در آن رنج بُوَد
راه اندیشه و زیبا بینی/ رابیاموز که جان را بینی
چون که بازیگر این میدانی / رسم بازی نَبُوَد حیرانی
شاه دشمن که همان شیطان است/ قصد ما کرده که آن پنهان است
هر که بر آن بت پنهان وجود/گشت غالب زده آن مهر سجود
جوهر و روحِ درون شاه بُوَد / چه خطرها که دراین راه بُوَد
رهبر و راهنما فرزین(وزیر) است / خرد و عقل که کارش این است
رخ این صحنه همان وجدان است / سنگر و قلعه این میدان است
فیل صادق که شجاعت دارد / در عوض اسب نجابت دارد
قامت بِیدَق(پیاده) ما طبق روال / می رود تا برسد سوی وصال
راه و رسم و هنر این بازی/ را بیاموز که دارد رازی
باید از آنچه که دور و وَرِ توست / بهره گیری که همان یاور توست
امیر افتخاری
تهیه و ترجمه : خلیل حسینی،غلامرضا رنجگر
تعداد صفحات: 8
فرمت فایل: PDF
زبان : فارسی