گنج سعادت

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

گنج سعادت

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

گنج سعادت

در این وبلاگ مطالب مفید،جالب و آموزنده ای در رابطه با شطرنج،کامپیوتر و فناوری اطلاعات،دین و مذهب،شعر و ادبیات، سرگرمی و... قرار خواهد گرفت.در صورتی که لینک های دانلود یا فایل های دانلود شده ، مشکلی دارد لطفا اطلاع دهید تا در اسرع وقت اصلاح شود. لطفا بنده رو از نظرات خودتون محروم نفرمایید.

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۷، ۰۹:۲۲ - محمدی
    سلام
نویسندگان
وب سايت ختم قرآن مجيد وب سايت ختم صلوات

یودیت پولگار:چگونه رکورد فیشر را شکستم

جمعه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۳۴ ق.ظ

خیلی اتفاق نمی افتد که ما کتابها را بازبینی کنیم ولی برخی از آنها مستلزم توجه هستند. مانند این کتاب نوشتۀ قوی ترین زن تاریخ شطرنج، که با نام یودیت در طول شطرنج کلاسیک لندن به ما معرفی شد. ما او را از کودکی می شناخته ایم و دورۀ زندگی او را دنبال کردیم. این کتاب خاطره ای از یک سفر بود. ما خوشحالیم که یک فصل ساده و یک بازی حاشیه دار شگفت انگیز را با شما قسمت می کنیم.

یودیت پولگار، یکی از مشهورترین شطرنج بازان جهان است و موفقیتهای او به عنوان یک زن که در مسابقات مردانه رقابت می کند، نا موازی می باشند. کمتر اتفاق می افتد که یک شطرنج باز فعال در کلاس جهانی، خود را برای نوشتن یک دلیل خیلی شخصی در مورد زندگی و دورۀ شطرنج خود به درسر بیندازد، اما اکنون با کمک ناشر بریتانیایی کیفیت شطرنج، قویترین بازیکن زن همه زمانها، چنین هدیه ای را به جهان شطرنج داده است.

 

«من سر و کله زدن با ایدۀ انتشار مجموعه ای از بهترین بازیهای خود در زمانهای دور را آغاز کردم. برای سالها، من می دانستم لحظه ای که می توانم رویای خود را عملی کنم، خیلی دور است. به عنوان یک بازیکن حرفه ای، من بیشتر زمان و انرژی خود را با بازی در رقابتها و تمرین سپری می کردم، بنابراین هر زمان که ایدۀ کتاب پیش می آمد، باید به خودم می گفتم، بعداً، بعداً».  

سرانجام، یودیت پولگار مقدمۀ کتاب جدیدش «چگونه من بر رکورد فیشر غلبه کردم» را می نویسد. در اولین بخش از مجموعه های سه گانه، زندگی پیشین و پیشرفت شطرنج خود، دورۀ پیش از دهۀ 1980 تا 1991 را ثبت می کند. 1991 سالی بود که او با رسیدن به عنوان استاد بزرگی، تقریباً یک ماه جوانتر از بابی فیشر، تاریخ ساز شد.   

شکستن رکورد فیشر، یک موفقیت تاریخی است ولی زمانی که شما کتاب را بخوانید، روشن می شود که این فراتر از هدف اصلی یودیت بود. در عوض، می توان آن را بیشتر به عنوان محصول فرعی عشق و علاقۀ بی حد او به شطرنج دید. سپس او در مقدمه می نویسد:

«نگاه به بازیهای قدیمی من، خاطرات منحصر به فردی را به همراه دارد ولی من هم از مقاومت خود به عنوان بازیکنی در آن سن، شگفت زده شدم. من احساس متمایزی را تجربه کردم که بازی شطرنج برای من مانند نفس کشیدن بود».

در تمام کتاب، یودیت بینشها و حکایتهای شخصی فراوانی را از «عرق ریز خوشبخت» گرفته که در پیروزی در نیویورک به وی کمک کرده تا جنگهای گلوله برفی تابستان ایسلند، فراهم کرده است. هرچند، او همه موارد مذکور دربارۀ مزیت بازیکنان و مربیان شطرنجی با تواناییهای مختلف را بیان می کند تا ارزش آموزشی واقعی به کتاب ببخشد. این 15 فصل به جای ساختاربندی روباتی مطالب به ترتیب تاریخی، بر اساس تمها (شامل فوت و فنها، وضعیت نابچار، بازی پیاده و حمله بدون وزیر)، ساختار بندی شده اند.

در فصل 13 (با عنوان بازیهای سرنوشت ساز)، یودیت تجربۀ خود پیش از دور پایانی قهرمانی بزرگ مجارستان را به یاد می آورد:

قهرمانی بزرگ مجارستان 1991

قهرمانی 1991 در بوداپست، یک رقابت دوره ای بود که قویترین بازیکنان مجارستان را گرد هم آورده و نامش به درستی قهرمانی بزرگ مجارستان بود. به عنوان یک کنجکاوی، من به یاد می آورم که یکی از پسرهای مسئول تابلوی نمایش بازیها زولتان الماسی بود که اکنون در ردۀ دوم قدرتمندترین بازیکنان مجارستان است و یک استاد بزرگ برتر می باشد.

من عادت داشتم مهمترین رقابتهای خود را در خارج از کشور بازی کنم و بنابراین از شرکت در چنین حادثۀ مهمی در میهن خود، احساس غیر معمولی داشتم. به عنوان یک نکتۀ مثبت، من به پشتیبانی روحی هوادارن محلی و دوستان و راحتی آماده سازی برای بازیهای خانگی، اشاره می کنم.

حتی، محل رقابت بسیار برای من آشنا بود: ما در یک تالار کوچک به نام اورفوم کازینو در هتل چهار ستارۀ بک رادیسون بازی می کردیم. من و خواهرانم عادت داشتیم در استخر هتل بک شنا کنیم و چند دوست داشتیم که در این هتل کار می کردند. گهگاه در طول رقابت، دربان و دیگر کارکنان مخفیانه به سالن بازی می آمدند تا وضعیتها را بر روی تابلوی نمایش بررسی کنند.

از طرف دیگر، فشار خیلی بیشتر از خارج بود و گاهی احساس می کردم که زیر نور افکن رسانه های محلی انرژی زیادی را از دست می دهم. در کنار اینها، هیچ کس در میهن خود پیامبر نیست و من احساس می کردم، کسانی حضور داشتند که قطعاً برای من ریشه ای نداشتند.  

در رقابتهای سطح بالای این زمان (مثلاً، رقابتهای بین قاره ای)، سازمانها قانونی را اعمال می کردند که بازیکنان یک کشور بایستی در دورهای ابتدایی دیدار کنند تا از هر گونه شبهه ای دربارۀ صحت نتایج دوری شود. برگزار کنندگان رقابت بزرگ مجارستان تصمیم گرفتند تا در این رقابتها، این قانون را به دو خواهر یعنی من و سوزان تعمیم دهند، بنابراین برنامه ریزی شد که ما در اولین دور باهم دیدار کنیم.

به صورت خودکار من شمارۀ 1 را برداشتم و شمارۀ 10 به سوزان افتاد. ما طبق معمول سریع و بی دردسر مساوی کردیم. برعکس، در دومین دور، من و پورتیش پس از شش ساعت مبارزه مساوی کردیم.

با پیشرفت رقابتها، من با سفید دو بازی را در برابر رازر سیکیلیان و گروسزپیتر در دور 4 و ساکس در دور 6 پیروز شدم. پیش از دور آخر، با (5 از 8)، نیم امتیاز جلوتر از ساکس، جوزف هورواث و سوزان، من پیشتازی را با آدریان تقسیم کردم. یک پیروزی در دور آخر در برابر تولنای، برای اندکی امنیت ضروری بود اما یک مساوی برای سومین و آخرین نصاب استاد بزرگی، کافی بود. من در جولای 15 ساله شده بودم، این یعنی اینکه من می توانستم رکورد دراز مدت فیشر را بشکنم و جوانترین استاد بزرگ همیشه بشوم! پرسش صریح این بود که آیا هدف مساوی است یا حمله به نصاب و قهرمانی.

پیش از آخرین دور، ما سومین روز استراحت خود (یک ویژگی معمول در رویدادهای نزدیک در آن زمان) را داشتیم که برای تعامل با این موقعیت روانی پیچیده، قدری به من زمانی می داد. من رتبۀ مطلوبی داشتم (2550 در مقابل 2480) اما تیبور یک بازیکن غیر قابل پیشبینی بود که می توانست بازیهای تاکتیکی عالی را انجام دهد.

من به یاد می آورم که شب پیش از بازی، ما موقعیت را با یک دوست خانوادگی خیلی خوب که برای شام دعوتش کرده بودیم، مطرح کردیم. نظر عمومی این بود که تیبور واقعاً به یک مساوی بدون خونریزی فکر نمی کند، چرا که نتایج او تا به اینجا ضعیف بوده است که شاید باعث شود تاحدی مناافعش در این رقابتها را از دست بدهد. شاید یک نگرش مسالمت آمیز با این واقعیت توجیه شود که من سال پیش در مونیخ، نصاب استاد بزرگی را با باخت با سفید، در دور آخر مقابل بلیافسکی از دست داده بودم. (شما می توانید سه بازی دیگر از مونیخ را در این کتاب بیابید: در برابر والس در صفحۀ 30، هابنر در صفحۀ 90 و آناند در صفحۀ 287).

هرچند، من نمی خواستم شانسهای بردن قهرمانی را به این سادگی از دست بدهم.

هرچند، من قول دادم که اگر اوضاع بر وفق مرادم نباشد، یک مساوی را مورد توجه قرار دهم.

 این کتاب گوهر نایابی از ملکۀ بی چون و چرای شطرنج است. با جلد سخت در همۀ فروشگاههای شطرنج موجود می باشد، این کتاب با قیمت جلد کاغذی استاندارد خود ناشر، قیمت گذاری شده است. یک خلاصه به صورت PDF در اینجا موجود می باشد. کتاب دوم یودیت به نام  ازاستاد بزرگی تا ده تای برتر، برای انتشار در سال 2013 برنامه ریزی می شود. سومین و چهارمین کتاب0، یک بازی از ملکه ها در سال 2014 خواهد آمد.


منبع:chessbase

منبع:ماهنامه شطرنج

  • سید شهاب طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی