گر چه در دورترین شهر جهان محبوسم
سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۲۵ ب.ظ
گر چه در دورترین شهر جهان محبوسم
از همین دور ولــی روی تو را می بوسم
گر چــه در سبزترین باغ ولی خاموشم
گر چه در بازترین دشت ولی محبوسم
خلوت ساکت یک جــوی حقیرم بی تو
با تــــو گسترده گــی پهنـــه اقیانوسم
ای به راهت لب هر پنجره یک جفت نگاه
من چــــرا این قــدَر از آمدنت مایـــوسم؟
این غزل حامل پیغام خصوصی من است
مهـــربان باشی با قاصدک مخصوصـــم !
گـــر چــــه تکرار نبـــاید بکنـم قافیــــه را
به خصوص آن غلط فاحش نامحسوسم-
بـار دیگــر مـی گویـــــم تا یادت نرود
مهربان باشی با قاصدک مخصوصم
از بهروز یاسمی
- ۹۲/۰۵/۱۵