چون نمیشناسمت خیالم راحت است !!!!!!
شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۴۱ ب.ظ
الکساندر آلخین گاهی اوقات برای تفریح به کافه های شهر سری میزد ودر آنجا گاهی اوقات به بازی بلیتس می پرداخت در یکی از همین روزها بود که آلخین در حالی که مشغول تماشای بازی دو بازیکن آماتور بود مردی هم در کنار وی نظاره گر همین بازی به وی گفت دوست عزیز بهتر نیست که بجای تماشای بازی ماهم در یک میز با هم بازی کنیم ؟
آلخین هم که بدش نمی آمد پاسخ مثبت داد اما به وی گفت به شرط آنکه من بدون رخ بازی کنم
مرد که قهرمان جهان را نمیشناخت رو به وی کرد ودر حالی که مشغول مرتب کردن مهره ها بود گفت تو چگونه بدون اینکه مرا بشناسی چنین پیشنهادی میدهی ؟
آلخین پاسخ داد اتفاقا چون نمیشناسمت خیالم راحت است !!!!!!
- ۹۲/۰۵/۱۲