گنج سعادت

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

گنج سعادت

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

گنج سعادت

در این وبلاگ مطالب مفید،جالب و آموزنده ای در رابطه با شطرنج،کامپیوتر و فناوری اطلاعات،دین و مذهب،شعر و ادبیات، سرگرمی و... قرار خواهد گرفت.در صورتی که لینک های دانلود یا فایل های دانلود شده ، مشکلی دارد لطفا اطلاع دهید تا در اسرع وقت اصلاح شود. لطفا بنده رو از نظرات خودتون محروم نفرمایید.

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۷، ۰۹:۲۲ - محمدی
    سلام
نویسندگان
وب سايت ختم قرآن مجيد وب سايت ختم صلوات

نقطه عطف در تاریخ شطرنج

سه شنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۴۶ ب.ظ
 

فرشاد فرخ می نویسد : نقطه عطف در تاریخ شطرنج

 

 

 


 

 

        

       

     مهندس فرشاد فرخ نوشت :

 

   نقطه عطف در تاریخ شطرنج !

    > پروفسور کریستیان هسه

 

در نهایت شطرنج تنها شطرنج است. نه بهترین و نه بدترین چیز در جهان. اما چیزی شبیه به آن وجود ندارد. (دبلیو. سی. فیلدز)

 

فیشر باخت در دور اول مسابقه با اسپاسکی در سال 1972 را ناشی از حضور دوربین های فیلمبرداری در سالن مسابقه می دانست. بعد از دور دوم او از مقامات فدراسیون شطرنج ایسلند درخواست نمود که به او امکان کنترل فیلمبرداری در سالن داده شود. آن ها این درخواست را رد کردند. در واقع، به لحاظ قانونی دست آن ها بسته بود چرا که حق پخش مسابقه به تاجر آمریکایی چستر فاکس فروخته شده بود.

مذاکرات سنگینی بین وکلای فیشر ، فدراسیون شطرنج ایسلند و چستر فاکس درپشت صحنه بدون کسب نتیجه در جریان بود ...

بر طبق جدول مسابقه بازی دوم در ساعت 5 روز پنج شنبه 13 جولای با حرکت فیشر به عنوان سفید شروع می شد. داور مسابقه استاد بزرگ لوتار اشمیت ساعت سفید را در همین زمان به کار انداخت. اسپاسکی چند دقیقه ای زودتر از ساعت 5 پشت میز نشسته بود . 

 

Bobby Fischer Still Alive

 

لیکن ، فیشر هنوز در اتاق هتلش بود . او یک ساعت فرصت داشت تا در سالن حاضر شده و اولین حرکتش را انجام دهد در غیر این صورت او بازنده محسوب می شد. در تلاش برای اجابت درخواست فیشر، برگزار کنندگان مسابقه سعی کردند دوربین ها را در وضعیتی قرار دهند تا دیده نشود . دوربین ها در برج های سیاهی پنهان شده و تنها سوراخ ده سانتیمتری برای لنز های آن ها در نظر گرفته شد. این لنزها از میز مسابقه قابل رویت نبود و صدایی نیز از دوربین ها شنیده نمی شد. قبل از مسابقه داور "لوتار اشمیت" وضعیت را بررسی و از آن اظهار رضایت نمود. او به مسئول برگزاری مسابقه "گودمار تورارینسون" گفت : اگر فیشر اعتراض کند با او برخورد قانونی می نمایم .

ده دقیقه قبل از شروع مسابقه "تورارینسون" به یکی از وکلای فیشر گفت که سرداور از وضعیت استقرار دوربین ها راضی است. فیشر از نظر داور در اتاقش در هتل مطلع شد.  فیشر با عصبانیت فریاد زد که در سالن مسابقه حاضر نمی شود. یکی از سخنگویان فیشر "فرد کرامر"، نزد "اشمیت" رفت و از او خواست شروع بازی را به تاخیر بیاندازد تا مشکل دوربین ها حل شود. اشمیت این درخواست را رد نمود و گفت که قوانین چنین اجازه ای را به او نمی دهد.

  

راس ساعت 5 ساعت فیشر به کار انداخته شد. با نیامدن فیشر به سالن هر لحظه بر تنش در بین مقامات برگزاری مسابقه افزوده می شد. در ساعت 5 و 10 دقیقه "تورارینسون" به هتل محل اقامت فیشر تلفن نمود و با "ویلیام لمباردی" کمک او صحبت نمود. "تورارینسون" خواست که فیشر به سالن بیاید و ضمن اعتراض بازی نماید. در ساعت 5 و 15 دقیقه یکی از وکلای فیشر درخواست نمود که ساعت متوقف گردد تا وقت برای مذاکره بیشتر در این مورد به وجود آید. "اشمیت" این درخواست را رد نمود و اعلام نمود : اگر فیشر نیاید باخت او را اعلام می نمایم .

در ساعت 5 و 20 دقیقه "تورارینسون" با "چستر فاکس" و وکلایش مشورت کرد. آن ها بر تصمیم خود پا برجا بودند. معهذا، "تورارینسون" کاملا آگاه بود که اگر فیشر در دور دوم بازنده محسوب شود ممکن است این به معنای پایان مسابقه باشد. او به فاکس گفت : ما کمترین تزلزلی نباید نشان دهیم. تنها شانس ما این است که فیشر متقاعد شود که ما قید مسابقه را می زنیم اما تسلیم نمی شویم . اما بین خودمان، باید بفهمیم که اگر فیشر تا این حد دیوانه است که کوتاه نمی آید ما باید کوتاه بیاییم .

  Bobby Fischer Dies

در ساعت 5 و 30 دقیقه "دیویس" وکیل دیگر فیشر سراسیمه از نیویورک به "اشتین" زنگ زد و درخواست کمک نمود : دیک تو باید کمک کنی ... !  فیشر الان آتشفشان غیر قابل مهاری است که برای خنک نمودنش فرصت لازم است.  اگر برای این بازی دوربین ها را عقب بکشید من دعاگوی تو خواهم بود و الا همه چیز تمام است. او جریمه را نمی پذیرد. "اشتین" بدون راه حل دیگری برگشت و فورا موافقت نمود و "تورارینسون" را متقاعد کرد که فیشر فی الواقع آماده این است که همه چیز را به خاطر دوربین ها خراب کند.

حالا ساعت 5 و 35 دقیقه است. "تورارینسون" به "لمباردی" تلفنی گفت که دوربین ها از محل مسابقه خارج شده است.

"لمباردی" به فیشر اطلاع داد. "بابی گفت : می آیم !!!"   "لمباردی" این را به "تورارینسون" گفت. سرانجام مقامات و برگزار کنندگان مسابقه نفس راحتی کشیدند.

  

ساعت 5 و 39 دقیقه است. به نظر همه چیز مرتب می آمد. فیشر 21 دقیقه وقت دارد. در تمام این مدت که جر و بحث در پشت صحنه در جریان بود پلیس اسکورت خارج هتل منتظر فیشر بود و تمامی چراغ های راهنمایی مسیر هتل به سالن برگزاری سبز بود. همچنین مسیر هتل تا سالن "لاگاردرشال" کاملا از ترافیک خلوت شده بود و تنها چند دقیقه زمان نیاز بود. اما حالا فیشر درخواست دیگری داشت ... !!! 

ساعت او به نقطه صفر باز گردد !!!  چشم های "تورارینسون" داشت از حدقه بیرون می زد. تنها داور حق این کار را داشت و "تورارینسون" فورا این درخواست را با "اشمیت" مطرح کرد. "اشمیت" این درخواست را رد کرد. او بعدها در مصاحبه ای گفت : اگر فیشر به سالن می آمد می توانستم کمکش کنم. اما او نیامد و اعتراضش ارزشی نداشت. نمی توانستم ساعت را به عقب بکشم .

"تورارینسون" با تلفن تصمیم داور را به اطلاع "لمباردی" رساند. در همین زمان استاد بزرگ ایسلندی "فردریک اولافسون" به هتل محل اقامت فیشر فرستاده شد تا او را متقاعد نماید. او فیشر را در اوج خشم یافته و به سرعت اتاق را ترک گفته بود.

در ساعت 5 و 47 دقیقه "اولافسون" به "اشمیت" تلفن زد و گفت که تنها او می تواند با کسب موافقت "اسپاسکی" به برگشت دادن ساعت به نقطه شروع گره کار را بگشاید. اما "اشمیت" از تصمیمش کوتاه نیامد : "من نمی توانم "  ...  فیشر تنها دوازده دقیقه وقت دارد. پیشنهاد می کنم بیاید. موقعی که "اولافسون" تصمیم داور را به اطلاع فیشر رساند او تلفن را از دیوار کند !!! 

راس ساعت 6 اشمیت به سمت میز بازی رفت و ساعت فیشر را متوقف نمود. با صدایی محزون ، به حضار ناامید گفت : "خانم ها و آقایان ، آقای فیشر در سالن بازی حاضر نشد. بر طبق بند 5 قانونی موافقت نامه آمستردام، اگر بازیکنی یک ساعت دیر حاضر شود او بازنده محسوب می گردد ".

به نظر می رسید کار از کار گذشته است ...

 

 

 

 
 
 

پانزدهم جولای 1972 ، ریکیاویک ، ایسلند

 

 پس از تهدید به ترک مسابقه بر سر عنوان قهرمانی جهان و خروج از ایسلند، مبارز بابی فیشر در مسابقه دور سوم در پشت صحنه تئاتر شهر حاضر شد. در آن جا او یک دوربین مدار بسته را کشف کرد که برای تماشاچیان نصب شده بود. او فریاد برآورد "دوربین نه !"

 

قسمت قبل در این لحظه پایان یافت که داور مسابقه لوتار اشمیت راس ساعت 6  بعدازظهر روز 13  جولای 1972 ساعت فیشر را از کار انداخت و برد اسپاسکی را اعلام نمود. اسپاسکی که تا آن لحظه بر سر جای خود نشسته بود به قدم زدن برخاست و از میان جمعیت غرغرهایی می شنید  : " مایه تاسف است. بسیار مایه تاسف است"

 

بسیاری از خبرنگاران برای ترک ایسلند بلیط رزرو کردند. در این که رفتارهای فیشر شرم آور است همه متفق القول بودند. بسیاری از آمریکایی ها از بیان آن که آمریکایی هستند شرم داشتند.  

 
 

واشنگتن پست نوشت : " فیشر دل میلیون ها مشتاق شطرنج را به درد آورد" و تیتر  نیویورک تایمز نیز بسیار جالب بود : "پات در ریکیاویک !"

 

فیشر رسما طی نامه بلند بالایی اعتراض خود را به جریمه دور دوم بازی در اولین ساعات روز 14جولای و با ارسال نامه به اتاق اشمیت در هتل ابراز داشت. دیگر وکیل فیشر هم از آمریکا برای متقاعد نمودن اعضای کمیته مسابقه در لغو تصمیم اشمیت سر رسید. کمیته در ساعت 10  صبح تشکیل شد و نظر داور را تایید نمود.

 

پس از این تصمیم ، فیشر از "فرد کرامر" دستیار اول خود خواست که ترتیب ترک ایسلند را بدهد. بلافاصله او برای ساعت 3:15 روز 17  جولای پرواز به نیویورک جا رزرو نمود. فیشر به کرامر گفت : "من می خواهم که بلیطها را امشب برای من بیاوری. بعد تو قصد رفتن من از ایسلند را برملا می کنی. تو می دانی آن ها سعی می کنند مانع من شوند. این راز بین ما باقی بماند !"

 

در این موقعیت "هنری کیسینجر" وزیر خارجه وقت آمریکا در گیر مذاکره با "آناتولی دوبرینین" سفیر اتحاد شوروی در طول ملاقات سران دو کشور است. در طول مذاکره موقعی که سرش خلوت می شود با تلفن شماره 22322 مستقیم با فیشر تماس می گرفت. به علاوه تلگرام های بسیاری به فیشر می رسید که او را تشویق به ادامه مسابقه می نمودند.

 
 

اشمیت پنجره را باز کرد. صدای بچه هایی که بیرون بازی می کردند شنیده می شد. اسپاسکی لحظاتی بعد رسید و به دنبال فیشر می گشت. اما او آن جا نبود. اسپاسکی پشت میز نشست. بعد فیشر رسید. بلافاصله چشمش به دوربین مدار بسته ای افتاد که در سقف نصب شده بود تا جریان مسابقه را برای تماشاچیان کثیر و خبرنگاران و مفسرین پخش نماید. دوربین هم در پوشش سیاهی پنهان شده بود. تماشاچیان هر یک پنج دلار پرداخته بودند و برخی از آن ها شکایت داشتند که تنها از طریق تلویزیون به جای صحنه واقعی باید بازی را ببینند.

 

فیشر فریاد زد" دوربین نه"  او از این طرف اتاق به آن طرف می رفت و کلید های روی دیوار را روشن و خاموش می نمود. اشمیت از او خواست که دست از این کارها بکشد و اعصاب اسپاسکی را به هم نریزد. فیشر رو به اشمیت داد زد : "خفه شو لوتار !"

 

 

 

 

 

اسپاسکی رنگش سفید شد و ایستاد. اشمیت بعد ها گفت :" وقتی بابی سر من داد کشید بوریس مضطرب شد و گفت :" اگر نمی توانی به درگیری خاتمه دهی، به سالن مسابقه بر می گردم و می خواهم بازی در آن جا برگزار شود"

 

اسپاسکی در آستانه در قرار داشت. لوتار اشمیت ترسیده بود. او دلیل آورد که "بوریس شما قول داده اید".  اسپاسکی شانه هایش را بالا انداخت. اشمیت به سوی فیشر برگشت" خواهش می کنم مهربان باشید" .  اشمیت می گوید : "احساس کردم که تنها یک فرصت باقی مانده است که آن دو را سر میز بنشانم. آن ها جوان تر از من بودند. آن ها را به زور و با فشار بر شانه هایشان بر سر میز نشاندم و گفتم " حالا بازی را شروع کنید !" و تقریبا به طور اتوماتیک اسپاسکی اولین حرکتش 1.d4 بود که در بازی اول هم انجام داده بود.

 
 

فیشر در ابتدا دودل بود که بماند یا برود. اما بعد در ساعت 5:09 اسب جناح شاه خود را به f6  برد. میل او به بازی بر او غلبه کرد. مسابقه قهرمانی جهان حفظ شد. در سالن اصلی از کف زدن های حضار غوغایی بر پا بود. بازیکنان نمی توانستند این هلهله را بشنوند.

 

رخدادها تنها بیانگر نقطه عطف روانی طول مسابقه است. از نظر نتیجه، فیشر دو امتیاز عقب است و در طول زندگیش هیچگاه نتوانسته است اسپاسکی را شکست دهد. او در بازی اول با یک اشتباه فاحش یک موقعیت مساوی را واگذار نمود. اکنون او مهره سیاه را در اختیار دارد. وقتی او به اتاق مسابقه وارد شد صورتش سفید - خاکستری متمایل به سبز بود ! اما بازی سوم را از حرکت اول برای برد بازی می کرد و طوری بازی می کرد که انگار زندگیش بستگی به آن دارد. او دور سوم را با بازی بسیار پیچیده ای برد. این برد وضعیت روانی دو بازیکن را تغییر داد. آری .. فیشر به خودش اثبات کرد که می تواند اسپاسکی را با سیاه شکست دهد.

 

 

 World Chess Championship - 1972

 

در 21 ژانویه 2007 اسپاسکی به شهر بن آمد تا یک مسابقه سیمولتانه برگزار نماید. قبل از این مسابقه او و لوتار اشمیت و دکتر "هلموت پفلگر" در مقابل حضار در مورد آن رویداد و جنبه های روانشناسی آن صحبت نمودند. پس از مسابقه تعدادی از افراد از جمله من و به اتفاق اشمیت، اسپاسکی را به یک رستوران برای صرف شام بردیم.

 

من از او در مورد وضعیت روانی به خصوص قبل از شروع دور سوم پرسیدم. او خاطر نشان کرد که وقتی فیشر در اعتراض به اشمیت گفت که خفه شو، برخاسته و گفتم" آقایان، من در این شرایط بازی نمی کنم. بازی را ترک می کنم. می توانید مرا جریمه کنید اما بازی نمی کنم. فیشر دراین شرایط در وضعیت بد روانی قرار گرفته بود. اما من از این فرصت استفاده نکردم".

 

در عوض این اسپاسکی بود که در پایان نیمه اول مسابقه می باید از نظر روانی خودش را بازسازی می کرد. در این مرحله، به هر صورت، فیشر با کسب امتیازات زیاد پیشتاز شد که غیر قابل چشم پوشی بود. در نیمه دوم مسابقه وضعیت متعادل بود و فیشر با حفظ پیشتازی و کسب نتیجه نهایی  8.5-12.5  یازدهمین قهرمان جهان گردید.

 

با تشکر از جناب آقای محمد رضا اسدالهی

 

منبع : وبلاگ شطرنج کرج

منبع:سایت آچمز

  • سید شهاب طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی