زندگی الکساندر الخین نمایش نامه شد.
نمایش نامه رادیویی نابغه دوران
روایت زندگی الکساندر آلخین در رادیو ورزشدر ابتکاری جالب و نو رادیو ورزش نمایش نامه ای را با عنوان «نابغه دوران» بر اساس زندگی "الکساندر آلخین" چهارمین قهرمان تاریخ شطرنج جهان تهیه و پخش نمود. در این نمایش نامه که در شش قسمت تهیه شده، سرگذشت آلخین از سن 20 سالگی تا زمان مرگش عنوان شده است.
نمایش «نابغه دوران» به کارگردانی ایوب آقاخانی، سردبیری حسین قلعه وند و نویسندگی داود نقلانی تهیه شده است که با ایفای نقش بازیگرانی همچون اکبر مولایی، فرخ افضلی، شهین نجف زاده و ... همراه است.
الکساندر آلخین چهارمین قهرمان تاریخ شطرنج جهانالکساندر آلخین در مسکو متولد شد اما بعد از انقلاب شوروی تابعیت فرانسه را پذیرفت. وی در سال 1927 در یکی از طولانی ترین مسابقات تاریخ ورزش جهان پس از 34 بازی، رقیبش "خوزه رائول کاپابلانکا" کوبایی را با نتیجه 6 برد، 3 باخت و 15 تساوی شکست داد. استاد بزرگ آلخین عنوان خود را تا سال 1935 حفظ کرد. در این سال به همتای هلندی اش "ماکس ایوه" باخت اما دو سال بعد در مسابقه انتقامی عنوانش را بار دیگر پس گرفت، او تنها شطرنج بازی بود که تا لحظه مرگش عنوان قهرمانی اش را حفظ نمود.
استاد بزرگ آلخین که دارای مدرک دکترا در رشته حقوق نیز بود، در طول زندگی شطرنجی اش موفق شد در رکوردی باورنکردنی و خارق العاده در مسابقه ای همزمان با 32 نفر به صورت چشم بسته [!!] رقابت کند.
تصاویری از الکساندر آلخینآری من شطرنج را هنر می دانم و تمامی وظایف و مسئولیت هایی
را که هنر بر دوش هوادارانش می نهد به عهده می گیرم. الکساندر آلخینآلخین پیش از نبرد با کاپابلانکا مجموعاً ۱۲ بار با او روبرو شده بود که حتی یک بار هم
به پیروزی نرسید! [البته چندین بازی با نتیجه تساوی به پایان رسیده بود]
از همین رو برخی از نامداران شطرنج معتقد بودند که وی نمی تواند بر کاپابلانکا فایق آیداما خود آلخین در این باره گفت: من با بازی قهرمان جهان (کاپابلانکا) کاملا آشنا هستم
و هیچ نکته مبهمی برایم وجود ندارد و برای مصاف کاملاً آماده ام. با این وجود
تصورش را هم نمی توانم بکنم که چگونه خواهم توانست شش بازی از وی ببرم
اما از طرف دیگر هم به هیچ وجه نمی توانم باور کنم که او بتواند شش بازی از من ببرد!آلخین در بین مردم معروف بود به انسانی با حافظه ای فوق العاده قویاو در سال 1919 در یکی از شرکت های فیلمبرداری کار می کرد
روزی مردی وارد شرکت شد و به آلخین گفت: ببخشید، من با ولادیمیر تشکین کار دارم.آلخین رو کرد به وی و گفت: آقای پولویکتف حال شما خوب است!؟مرد گفت: مگر ما همدیگر را می شناسیم!؟
آلخین گفت: چهار ماه پیش شما در یکی از داروخانه های شهر دارویی سفارش دادید
و دکتر آنا دختر شش ساله شما که گلودرد داشت آقای زاسه داتلف بود!!
من در آنجا در صف ایستاده بودم و به طور اتفاقی صحبت شما را شنیدم.و در حالی که مرد بهت زده با تعجب به او نگاه می کرد، آلخین ادامه داد:عینک شما یک شکل دیگری داشت و شما آن را از جیب سمت چپ خود درآوردید
و کیف پول شما هم از پوست کروکدیل ساخته شده بود. آلخین قصد داشت حرفش
را ادامه دهد که متوجه شد مرد سریعاً از شرکت خارج شد و دیگر هرگز به آنجا برنگشت.آلخین گاهی اوقات برای تفریح به کافه های شهر سری می زد و در آنجا گاهی
اوقات به بازی بلیتس می پرداخت. در یکی از همین روزها بود که آلخین در حالی که
مشغول تماشای بازی دو بازیکن آماتور بود، مردی که در کنار وی نظاره گر همین بازی
به وی گفت: دوست عزیز بهتر نیست که ما هم در یک میز با هم بازی کنیم؟آلخین هم که بدش نمی آمد پاسخ مثبت داد، اما به وی گفت: به شرط آن
که من بدون رخ بازی کنم. مرد که قهرمان جهان را نمی شناخت رو به وی کرد
و در حالی که مشغول مرتب کردن مهره ها بود گفت:
تو چگونه بدون این که مرا بشناسی چنین پیشنهادی می دهی؟آلخین پاسخ داد: اتفاقاً همین! چون نمی شناسمت خیالم راحت است!!
آلخین از بزرگ ترین شطرنج بازان حمله ای در طول تاریخ شطرنج شناخته می شود
او توانایی بسیاری در کاربرد ترکیب داشت و معمولاً بازی های او بسیار پیچیده می شدروز ۲۴ ماه مارس ۱۹۴۶ در حالی که آلخین خود را برای رویارویی قهرمانی جهان آماده
می کرد، در حوالی لیسبون پایتخت پرتغال در حال تفسیر و بررسی یک بازی شطرنج
به صورت بسیار مشکوکی دار فانی را وداع گفت.با توجه به برخی شواهد عده ای معتقدند که وی توسط تشکیلاتی روسی به قتل رسیدبر روی سنگ آرامگاهش حک شده: آلخین نابغه شطرنج روسیه و فرانسه
شطرنج به شما یاد می دهد که در زندگی هدف دار و واقع گرا باشید.
تنها با درست شمردن و پذیرفتن اشتباهات است که می توانید
نقاط ضعف خود را برطرف کرده و استاد خوبی شوید. الکساندر آلخینانایدورف که خود یکی از بزرگان شطرنج جهان بود در جوانی در یکی از مسابقات
بین المللی در مقابل استاد بزرگ الکساندر آلخین به تساوی رسید.در این هنگام آلخین رو به وی کرد و گفت:
ای جوان حالا دیگر می توانی افتخار کنی که در مقابل قهرمان جهان مساوی کرده ای!نایدروف به آرامی پاسخ داد: ببخشید استاد نتیجه 1.5 بر 0.5 به نفع بنده است!!آلخین که متعجب شده بود گفت: چرا!؟
نایدروف جواب داد: من یک بار هم در ورشو شما را شکست داده ام!آلخین گفت: تو اشتباه می کنی من اسامی تمام بازیکنانی را که من را شکست داده اندرا می دانم و ثبت کرده ام. نایدروف گفت: پس لازم شد برایتان بهتر یادآوری کنم.یادتان هست زمانی که در ورشو مسابقه سیمولتانه گذاشتید؟ ۲۴ نفر شرکت کرده بودند.من و دوستم دیر به محل مسابقه رسیده بودیم و شما حاضر نشدید ما هم اضافه شویمیکی از مسئولین برگزاری به شما گفت: استاد شما از این دو نفر ترسیده اید!؟
و شما جواب دادید حالا که این حرف را زدید من با همه چشم بسته بازی می کنم!!
بعد شما با ما چشم بسته بازی کردید و همه را شکست دادید
و فقط یک جوان توانست شما را شکست دهد و آن جوان من بودم.آلخین جواب داد پس این شما بودید که در خانه a6 رخ را قربانی کردید
و بازی بسیار زیبایی از خود به نمایش گذاشتید!؟
شدیداً علاقه مند بودم چهره آن جوان که آن روز این قدر زیبا من را برده، ببینم.دکتر شریعتی در مورد عادت شدن محدودیت ها در یکی از کتاب هایش نوشته است:آلخین قهرمان بزرگ شطرنج جهان در سالن بسیار بزرگی به طور همزمان با چهل نفر
مسابقه می داد. حاضران با شگفتی مشاهده میکردند که وقتی او در سالن قدم
میزند و از کنار میزهای مسابقه می گذرد هرگز در یک جهت بیش از شش قدم بر نمیدارد
و قبل از آن که گام هفتم را بردارد برمیگردد و یا به جهتی دیگر در راست یا چپ می پیچد!پس از تحقیق متوجه شدند آلخین سابقاً سال ها [در جریان جنگ جهانی اول] زندانی بوده
و سلول زندان او اتاقی بوده است شش قدم در شش قدم!
- ۹۲/۰۴/۳۰