گنج سعادت

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

گنج سعادت

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

گنج سعادت

در این وبلاگ مطالب مفید،جالب و آموزنده ای در رابطه با شطرنج،کامپیوتر و فناوری اطلاعات،دین و مذهب،شعر و ادبیات، سرگرمی و... قرار خواهد گرفت.در صورتی که لینک های دانلود یا فایل های دانلود شده ، مشکلی دارد لطفا اطلاع دهید تا در اسرع وقت اصلاح شود. لطفا بنده رو از نظرات خودتون محروم نفرمایید.

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۷، ۰۹:۲۲ - محمدی
    سلام
نویسندگان
وب سايت ختم قرآن مجيد وب سايت ختم صلوات

اسمیسلوف_صفوت!

جمعه, ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۰۷ ق.ظ



هفتمین قهرمان تاریخ شطرنج جهان واسیلی اسمیسلوف»

مطلب زیر نوشته شطرنجباز فرهیخته کشورمان جناب استاد فیده دکتر مهدی دوستکام در سال 1385 است. با سپاس ویژه از این استاد گرامی، شما را دعوت به خواندن این مقاله جذاب و خواندنی می نمائیم.


استاد فیده دکتر مهدی دوستکام


اسمیسلوف – صفوت

شاید فکر کنید می خواهم بازی دو استاد فوق را برای شما تفسیر کنم. خیر!

زیرا آنها هرگز با یکدیگر بر سر میز مسابقه ننشسته اند. می خواهم سرنوشت این دو اسطوره شطرنج را که از بسیاری جهات به ویژه عشق به شطرنج، فرهنگ والا و روابط اجتماعی مطلوب به یکدیگر شباهت دارند با هم مقایسه نمایم.


هفتمین قهرمان تاریخ شطرنج جهان واسیلی اسمیسلوف

در جشنواره شطرنج ایرفلوت در مسکو واسیلی اسمیسلوف 83 ساله، قهرمان اسبق جهان و تئوریسین برجسته آخر بازی به مراسم دعوت شده بود و برخی بازیها را تفسیر می نمود. چهره متبسم و دوست داشتنی ایشان مرا یاد استاد صفوت انداخت.


 اسمیسلوف 3 روز پس از هشتاد و نهمین سالگرد تولدش در 27 مارس 2010 دیده از جهان فرو بست


قهرمان دوستداشتنی شطرنج جهان در کنار همسرش

شطرنج بازان و شطرنج دوستان از ملیتهای مختلف او را احاطه کرده با او عکس می گرفتند و یا امضاء او را روی کتابها و مجلات می طلبیدند. من نیز از فرصت استفاده کرده باب گفتگو با ایشان را گشوده و امضاء نامبرده را روی یک مجله شطرنج گرفتم. همسر کهن سال ایشان که در کنارش نشسته بود گفت دقیقاً محل امضاء را به اسمیسلوف نشان دهید.


استاد بزرگ اسمیسلوف در المپیاد هلسینکی 1952  [مشاهده تصاویر بیشتر اینجا


استاد اسمیسلوف که از اساتید آواز نیز به شمار می رفت اواخر عمر از مشکلات قلبی رنج می برد

سپس با ایشان در مورد شطرنج ایران صحبت کردم. اسمیسلوف اظهار داشت هم شطرنج و هم فرهنگ کهن ایران را می شناسد و بازی شطرنج بازان ایران را در گذشته دور دیده است. (احتمالاً این بازیها مربوط به دوره جوانی استاد صفوت و دیگران باشد). به ایشان گفتم اخیراً تحقیقات تاریخی صورت گرفته و کتابی در ایران چاپ شده که موطن اولیه شطرنج را نه هندوستان بلکه ایران می داند. اسمیسلوف بسیار کنجکاو گردید و توضیحات بیشتری خواست. من هم در حد توان و اطلاعاتی که داشتم برای ایشان توضیح دادم. دست مرا فشرد و گفت احترام مرا به همه ایرانیان اعلام کنید.


هفتمین قهرمان جهان در کنار سیزدهمین قهرمان و اسطوره شطرنج دنیا گری کاسپاروف


  دیدار دوستانه واسیلی بزرگ با گربه اش

جالب توجه است که اسمیسلوف 83 ساله هنوز کاملاً سرحال است و حدود 40 دقیقه سر پا ایستاده و با دوستداران خود صحبت می کرد. [نوشته شده در سال 1385 هجری شمسی]

چرا استاد صفوت 70 ساله چندین سال در بستر بیماری در خانه سالمندان و ... به سر برد و پس از تحمل رنج بسیار جان سپرد ؟

چرا چنین باید باشد ...


استاد یوسف صفوت نخستین استاد ملی تاریخ شطرنج ایران
مشاهده اطلاعات بیشتر اینجا

به نظر می رسد تفاوت در این است که فدراسیون شطرنج روسیه به عنوان سمبلی به یاد ماندنی همیشه و به هر بهانه از اسمیسلوف استفاده کرده است در صورتیکه از استاد صفوت در سالهای پس از انقلاب اسلامی آنچنان که شاید و باید استفاده نگردیده است. فدراسیون شطرنج می توانست در سفرهای خارجی از استاد (با توجه به تسلط ایشان به زبانهای خارجی) استفاده کند. حتی لازم نبود استاد بازیهای خود را برای جوانان ما تفسیر کند، خاطرات او در المپیادها و دیگر مسابقات شطرنج خود گنجینه گرانبهایی بود.

افسوس استاد در سالهای اخیر عشق خود (شطرنج) را از دست داد و در بستر بیماری و فراموشی افتاد.

آخرین بار (در پاییز 80) به اتفاق دکتر نوابی و دوستان دیگر برای دیدار ایشان به خانه سالمندان نیکان رفتیم. استاد در حالت نیمه بیهوشی به سر می برد. لبخند فیلسوفانه ای به لب داشت، ما را نشناخت.


استاد صفوت در کنار استاد خشایار مصطفوی کاشانی هم تیمی اش در اولین تیم ملی تاریخ شطرنج ایران

تلاش اینجانب و همراهان برای ایجاد ارتباط روحی با ایشان بی فایده بود. بی اختیار به یاد اشعار زیر از دوستکام (پدرم) افتادم که بر وزن شعری معروف از عارف قزوینی سروده شده است :

هر آنکس در جهان فهمید و دانست            دلش خونین تر و قدش کمان تر 
بود نادان قرین عزت و ناز                         خدای فضل اندوهش کلان تر
بنالد دوستکام از درد و سازد                   به سیلی چهره خود ارغوان تر


منبع:«آچمز، سایت تخصصی شطرنج ایران»

  • سید شهاب طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی