گنج سعادت

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

گنج سعادت

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

گنج سعادت

در این وبلاگ مطالب مفید،جالب و آموزنده ای در رابطه با شطرنج،کامپیوتر و فناوری اطلاعات،دین و مذهب،شعر و ادبیات، سرگرمی و... قرار خواهد گرفت.در صورتی که لینک های دانلود یا فایل های دانلود شده ، مشکلی دارد لطفا اطلاع دهید تا در اسرع وقت اصلاح شود. لطفا بنده رو از نظرات خودتون محروم نفرمایید.

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۷، ۰۹:۲۲ - محمدی
    سلام
نویسندگان
وب سايت ختم قرآن مجيد وب سايت ختم صلوات

مصاحبه با مگنوس کارلسن

پنجشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۳۰ ب.ظ
مصاحبه با شطرنج باز شماره یک جهان

مگنوس کارلسن

 

مصاحبه با مگنوس کارلسن (قسمت اول)

 

 

چندی پیش پس از مسابقات یادبود تال در مسکو فرصتی شد تا مصاحبه ای نسبتا مفصل با نفر شماره یک حال حاضر شطرنج جهان انجام شود که مشروح آن را سایت چس بیس منتشر کرد و به لحاظ اهمیتی که نکات اشاره شده از سوی کارلسن داشت بر آن شدیم که برگردان آن را در اختیار شما قرار دهیم

قطعا ارزش این صبر کردن را داشت چرا که این گزارش یک بینش عمیقی از این قهرمان نروژی فراهم کرده که نشان داده چطور در دنیای شطرنج پابرجا باقی‌ مانده است.

او (کارلسن) مدّعی است که اساسا بدون کار کردن با هیچ نرم افزاری به عنوان یک شطرنج باز پرورش یافته و به ندرت در خارج از تورنمنت روی بازی‌ها کار می‌کند.

او همچنین خیلی‌ دقیق و متفکرانه در مورد همکاری خود با کاسپارف صحبت می‌کند و خیلی روشن و واضح هست که با ناکامورا اصلا هم عقیده نیست، چرا که ناکامورا در گفتگوی خود گفته بود:

کاسپارف فقط در گشایش بازی قوی است، ولی‌ خیلی‌‌های دیگه از او قویتر و بهتر هستند. او اکثر پیروزی‌های خود را بخاطر گرفتن برتری در گشایش به دست آورد، و این کاری است که کاسپارف در ۲۰-۲۵ سال اخیر انجام داده و او در وسط بازی و آخر بازی قوی نیست و به همین جهت بود که به کرامنیک باخت و عنوان قهرمانی جهان را به او واگذار کرد.

مصاحبه‌ای که دنی کینگ با خنده جواب میدهد و می گوید: به همین سادگی‌؟ و ناکامورا هم می گوید: دقیقا.

مگنوس کارلسن حدوداً یک مصاحبه ۱ ساعته انجام داد و موضوعات جالبی‌ هم مطرح شد. از جمله در مورد قهرمانی جهان، پوکر، مشهور بودن و محبوبیت او در نروژ و اینکه تقریبا در همه جا پدرش او را همراهی می‌کند.

رویکرد کارلسن به شطرنج 

من یک بازیکن شطرنج حرفه ای‌ هستم و اگر این درست باشد پس من باید همه سعی و تلاشم رو انجام بدهم و هر کاری که توانایی انجام آن را دارم انجام بدهم تا اهدافم تحقق‌ یابند.

من دوست دارم برنده بشم و برای بدست آوردن بهترین نتیجه ممکن، تا اونجا که بتونم تلاش می‌کنم... در عین حال، از بازی کردن لذت می برم! در طول بازی اصلا به نتیجه فکر نمی کنم چرا که غرق و شیفته فکر کردن در بازی و اتفاقاتی که روی صفحه می افتد می شوم.

در مورد این تورنمنت اخیر، من ۲ بازی رو به خاطر میارم. اولی‌ با گلفاند و دومی‌ با کرامنیک... من عاشق این بازی‌ها هستم که در هر دو این بازی ها، من و حریفانم پوزیسیون‌های غیر متعارفی داشتیم.

واقعا خوشحال می شدم اگر همه بازی‌های شطرنج به همین جذابیت بودن! اما حیف که شطرنج فقط در خلاقیت خلاصه نشده و عوامل دیگه‌ای هم هستند.

حالا از دید نتیجه بازی نگاه کنیم، اگر نتیجه این دو بازی به سود شما تمام نمی‌شد، باز هم همین قضاوت رو در مورد این بازی‌ها می کردید؟

البته که نتیجه بازی همیشه مهم است، ولی‌ من در مورد لذت بردن از بازی صحبت می‌کنم.

آیا شما در مورد لذت بردن مطلق از بازی صحبت می‌کنید یا از لذت بردنی که در توانائی برگرداندن جریان بازی به نفع خود شما هست؟

مهمتر از همه این موارد من دوست دارم که در صفحه بازی پوزیسیون های نا متعارف رو حل کنم. و شاید به همین دلیل هست که من زیاد علاقه ندارم که روی گشایش‌ها مطالعه داشته باشم، همه چیز از یک پوزیسیون شروع می‌شه

وقت صرف کردن برای شطرنج

چقدر از زمان خود را برای شطرنج صرف می‌کنید ؟

سخته که بخوام محاسبه کنم و جواب بدم، ولی‌ اگر در تورنمنت باشم، همه وقتم رو... ۱۰۰% تمرکز من روی بازی هاست... تلویزیون و تلفن همراه خودم رو خاموش می‌کنم و برای هیچ کسی‌ وجود خارجی‌ نخواهم داشت. ولی‌ زمانی‌ که خونه هستم، اگر جلسه تمرینی نباشه و یا اگر تورنمنتی نباشه، اصلا دست به شطرنج نمی‌زنم

اصلا ؟

دقیقا... اصلا

و شما در هیچ شرایطی شرایط ورزشی خود رو تقویت نمیکنی‌ ؟

راستش، اگر بخوام، به چیزی نگاه می‌کنم که نظرم رو جلب کرده باشه، یا بازی‌هایی‌ که تازه انجام شدن رو دانلود می‌کنم... نمیدونم... خیلی‌ منحصر به فرد و خاص نیست.... خیلی‌ سخته که بخوام دقیقا بگم که چه هدفی‌ رو دنبال می‌کنم... شاید عجیب به نظر برسه، ولی‌ من خیلی‌ چیز‌ها فقط از نگاه کردن به بازی‌ها یاد میگیرم... اونها رو آنالیز نمیکنم، سراغ نرم افزار نمی‌رم، فقط اونها رو یکی‌ یکی‌ نگاه می‌کنم... به ایده‌ها و طرح‌های جدید نگاه می‌کنم... و به اینکه چه کسی‌ چی‌ بازی کرده

و این همون حرفیه که توسط مرد شماره ۱ جهان زده می‌شه

خب هر کسی‌ نظر خودش رو داره و روش خودش رو داره... هیچ کس نمیدونه افراد دیگه وقتشون رو چطوری میگذرونن.. آناند، کرامنیک، آرونیان

در راه پیشرفت شطرنج

فکر میکنی‌ که یه استعداد به خصوصی در شطرنج داری ؟

نمیدونم. هر کسی‌ یه استعدادی داره. احتمالا منم همون استعداد رو دارم در شطرنج ولی‌ ۱۰۰% مطمئن نیستم. شما خودت در مورد خودتون اون استعداد رو میدونی‌ چیه ؟ من فقط می‌تونم در مواردی که دیگران در موردم صحبت میکنند قضاوت کنم. وقتی‌ ۱۲-۱۳ ساله بودم، خیلی‌ از مردم میگفتن که من یه استعداد خاصی‌ در شطرنج دارم که باعث خواهد شد که به یک بازیکن بزرگ تبدیل بشم. اون موقع من این حرف‌ها رو جدی نمی‌گرفتم و واقعا برام اهمیتی نداشت که یه بازیکن بزرگ و قدرتمند بشم یا نه... من فقط بازی می‌کردم و از بازی کردن لذت میبردم

در حقیقت خیلی‌ سخته که بشه گفت کی‌ باهوش تر و با استعداد تره و کی‌ نیست... کی‌ به یه بازیکن تمام عیار قوی تبدیل خواهد شد و کی‌ به هیچ جا نخواهد رسید

من هنوز اون صحنه رو به یاد دارم که الکساندر نیکیتین، مربی‌ کاسپاروف، کسی‌ که در یکی‌ از اولین نبرد ها، کنار میز تو ایستاد، و شاهد این بود که تو در ۲۰ حرکت دولماتف رو مقتدرانه شکست دادی و در هم کوبیدی. او سپس در حالیکه برگه امتیاز مربوط به اون بازی رو در دست داشت، در سالن قدم زد، و نفس نفس زنان اعلام کرد که " این بازی یک نابغه است "

بله اون صحنه رو به خاطر دارم. (در حالی‌ که می‌خندد) من اون موقع ۱۳ سالم بود. دوست دارم که از نیکیتین تشکر کنم به خاطر اینکه جایگاه من رو بالا برد و وقتی‌ به خانه برمیگشتم این جمله رو شنیدم که نیکیتین گفت او نشانه قدرت است

بله. او یک آینده خوبی‌ رو برای من پیش بینی‌ کرده بود

و آیا تو واقعا اذیت نمی‌شدی یا خجالت نمیکشیدی که این همه در مورد هوش، استعداد و نبوغ تو صحبت میشد ؟

من دوباره میگم: من هرگز یک نابغه شطرنج نیستم. من هرگز به ارزیابی دیگران از خودم تمرکز نمیکنم. حتی الان به اونها با ملایمت عکس العمل نشون می‌دم. خیلی‌ از مردم میگن که من خیلی‌ عاقل و هوشیار هستم ولی‌ دلیل تعجب من از اون زمان تا حالا به اینه که واقعا دلیل این همه شوق بیش از حد چیه _ شما خیلی‌ ساده باید کاری که بهترین نتیجه رو میده انجام بدین

فکر میکنی‌ که سرعت پیشرفت شطرنج تو چقدر کند تر و آهسته تر میشد اگر کامپیوتری در اختیار نداشتی ؟

نمیدونم. اصلا به این موضوع فکر نکرده بودم. از دید من، (در حالیکه فکر می‌کند)، کامپیوتر هیچ تاثیر اولیه‌ای رو من نداشته

خیلی‌ سخت می‌شه این رو باور کرد... شما گفتین که حاضر هستین هر پوزیسیونی رو در هر حالتی بازی کنین، و حتی حاضرین در پوزیسیون‌هایی‌ که به حرکت‌های واقعا سخت کامپیوتر نیاز هست رو دفاع کنین

دقیقا همینطور هست که گفتم. باید به این نکته اشاره کنم که در چند سال اول من اصلا از هیچ کامپیوتری کمک نگرفتم حتی به عنوان یه بانک اطلاعاتی.اون زمان من خیلی‌ ساده صفحه شطرنج رو مقابل خودم قرار میدادم، بعد که کتاب‌هایی‌ که اون موقع مطالعه می‌کردم رو می‌گرفتم و همه چیز رو از اونجا نگاه می‌کردم و رو صفحه پیاده می‌کردم. اولین باری که به کامپیوتر احتیاج داشتم زمانی‌ بود که شروع کردم در اینترنت بازی کنم. صادقانه بگم، زمانی‌ که ۱۱- ۱۲ سالم بود، اصلا نمیدونستم چیس بیس چیه. حتی گفتن اون از زبان من غیر قابل تحمل بود. ولی‌ اکثریت مردم فکر می‌کنن که من توسط کامپیوتر به اینجا رسیدم. ولی‌ اینطور نیست و حقیقت اون چیزی بود که گفتم

دوست دارم این مورد رو هم اضافه کنم که حتی نا آشنایی من به کامپیوتر مربی‌‌هایی‌ که در ابتدا داشتم رو هم حیرت زده کرده بود. من هیچ جایی‌ رو نداشتم که آنالیز‌های خودم رو بهشون نشون بدم یا بانک اطلاعاتی در اختیارشون قرار بدم

آیا هیچ دفتری داری که بشه به عنوان دلیل و برهانی از صحبت‌های شما ازش استفاده کرد که ثابت کنه صحبت‌های شما رو ؟ آیا هیچ شاهدی بر صحبت‌های خودت داری ؟

البته... اون افراد هیچ جا نرفتن. شما می‌تونین از پدرم سوال کنین. در مورد دفتر مطمئن نیستم چون معمولا یادداشت برداری نمیکنم

پس درک شما از شطرنج و حس موقعیت شناسی‌ همش یک استعداد و هوش انسان است تا کامپیوتر ؟

فکر میکنم، بله. و اولین درک من از شطرنج بدون استفاده از هیچ کامپیوتری بود. نظر من به شطرنج این بود جنگندگی در هر وضعیتی

 سبک بازی

پس شما خودتون رو یه استراتژیست و با تدبیر نمیدونید ؟

من بیشتر خودم رو خوشبین خطاب می‌کنم. من هیچ ارجحیتی در شطرنج نمی‌بینم. من کاری رو انجام می‌دم که موقعیت‌ها از من میخوان که انجام بدم. من حمله می‌کنم، دفاع می‌کنم یا به آخر بازی میرم. از نظر من کسی‌ که تمایل به چیزی داشته باشه یا ارجحیتی قائل باشه پس حتما ضعف‌هایی‌ داره

می‌شه لطفا برداشت‌های خودتون رو و احساسات خودتون رو بعد از پیروزی در دو بازی باهم مقایسه کنین ؟ که یکی‌ از پیروزی‌ها در یک آخر بازی آروم به دست اومده و دیگری پس از حمله‌های طوفانی. یعنی‌ واقعا پیروزی در این دو بازی برای شما هیچ تفاوتی‌ نداره و جفتش یکسان هست ؟

من واقعا نمیدونم که به چه چیزی در شطرنج بیشتر علاقه دارم. در بین همه موارد، چیزی که واقعا در تقابل با احساسات قرار میگیره، حسی است که بعد از پایان یافتن بازی دست میده و زمانی‌ که متوجه میشی‌ که یه کار با ارزش و ارزنده انجام دادی.

ولی‌ این به ندرت اتفاق میفته. شاید در تمام طول زندگی‌ من، فقط چند بار این اتفاق افتاد و این حس بهم دست داد

و اگر شما فقط بیننده و ناظر بازی باشید، چه نوع بازی رو ترجیح میدین ؟

نمی دونم. من خود مبارزه رو دوست دارم.

هیپنوتیزم کردن حریفان

ویکتور کورچنوی مدعی شده که مگنوس کارلسن، حریفانش رو هیپنوتیزم می‌کنه تا حرکت اشتباه انجام بدن. کارلسن این رو می دونست زمانی‌ که آتارو داشت ازش این سوال رو می‌پرسید و این بحث رو مطرح کرد.

ولی‌ کارلسن خیلی‌ منطقی‌ تر جواب داد.

پس شما اعتراف می‌کنین که هیچ جای تعجبی نداره وقتی‌ چنین بحثی‌ مطرح می‌شه... معمولا حریفان شما چقدر اشتباه می‌کنن ؟

در طول بازی وقتی‌ حریف رو تحت فشار زیاد قرار بدین، اشتباه خواهند کرد

من نمیتونم بگم و یا ارزیابی کنم این مورد رو که حریفان من چقدر اشتباه می‌کنن

اغلب اوقات؟

من نمیدونم. من تا آخرین لحظه بازی رو ادامه می‌دم و تلاش می‌کنم. نمی‌خوام بعد از بازی این حس رو داشته باشم که کمتر از اون چیزی که می‌تونستم تلاش کردم... احتمالا این روحیه بر روی حریفان تاثیر می‌گذاره... اشتباهات ناشی‌ از تنش و اضطراب هستن

آیا شما تلاش می‌کنین که در هر بازی روی صفحه تنش و اضطراب به وجود بیارین ؟

من سعی می‌کنم! ولی‌ این روش همیشه جواب نمیده. به عنوان مثال بازی من با آناند رو در همین تورنمنت در نظر بگیرین. من اصلا نتونستم هیچ تنش و اضطرابی بوجود بیارم، ولی‌ در بقیه بازی‌ها تا اونجا که تونستم این کار رو کردم

alt

گشایش و شروع بازی 

کارلسن با این نظر موافق است که مطالعه شروع بازی و گشایش‌ها 80% وقت یک بازیکن رو میگیره ولی‌ خب با سوال زیر تحریک می‌شه به نوعی

 با نگاه کردن به  بازی‌های شما نتیجه‌ای غیر از آنکه که شما گفتین می‌شه گرفت... برای مثال در همین مسابقات یادبود تال، با توجه به گشایش‌ها و شروع بازی، شما در چهار راند اول هیچ امتیازی نمیتونستین کسب کنین در حالیکه ۳.۵ امتیاز کسب کردین... شما کاملا نسبت به حریفان برتری داشتین

این احتمالا به این دلیل هست که من به وسط بازی و آخر بازی علاقه بیشتری دارم تا نسبت به شروع بازی. من از مبارزه ایده‌ها لذت می‌برم نه مبارزه آنالیز‌هایی‌ که در خونه قبلا انجام شده  اما متأسفانه این خیلی‌ به ندرت اتفاق میفته

این شما رو نگران می‌کنه ؟

فرقی‌ نمی‌کنه، اما چی‌ کار می‌تونم بکنم

شاید به همان اندازه که بقیه روی گشایش‌ها وقت صرف می‌کنن باید وقت صرف کنی‌؟

من بیشتر از آنچه که بخوام وقت صرف کردم

اما در عین حال، چیزی که من متوجه شدم اینه که به طور کلی‌ شما در سطح پایین تری در گشایش ها نسبت به حریفان قرار دارید

بله درسته. هیچ رازی نیست که نخوام کسی‌ بدونه. من از نظر شروع بازی نسبت به آناند، کرامنیک و خیلی‌‌های دیگه ضعیف تر هستم. آنها خیلی‌ با تجربه تر هستن و ایده‌های بهتری دارن در شروع بازی... واقعا متخصصان خوبی‌ هستند ولی‌ من سعی می‌کنم که مهره‌ها رو در صفحه درست قرار بدم تا اونجا که ممکنه که در نتیجه برتری اونها اینقدر نباشه که باعث باخت سریع من بشه

 

مصاحبه با مگنوس کارلسن (قسمت دوم)

 

 

همکاری با کاسپاروف

کار کردن با ایشان چه تاثیراتی بر روی شما داشت ؟ منتها اگر این سوال مشکلی‌ نداره ؟

نه مشکلی‌ نیست. ما فعالیت خودمون رو سال ۲۰۰۹ شروع کردیم، و بیشتر از ۱ سال باهم کار کردیم. هم باهم دیدار حضوری داشتیم و هم از طریق اسکایپ باهم صحبت میکردیم. باهم تعداد زیادی بازی آنالیز میکردیم، بازی میکردیم و باهم تبادل نظر داشتیم

کار کردن با ایشان چه نفع کلی‌ برای شما داشت ؟

از ایشان ممنونم. من تمام استراتژی های مختلف پوزیسیون‌ها رو از ایشان یاد گرفتم. خیلی‌ واضح هست که ایشان خیلی‌ بیشتر از من می‌دونست، اوایل خیلی‌ سخت بود که با سرعت آنالیز‌های ایشان و عمق آنها پیش برم، ولی‌ همیشه اینطور نبود و ما یه حرکت ثابتی رو نداشتیم. چیزی که من می‌تونم در مورد ایشان بگم اینه که: یک تجربه بی نظیر بود برای من، و کاسپاروف به من کمک‌های عملی‌ و تجربی‌ خیلی‌ زیادی کرد

آیا او از سطح آماده سازی شما در گشایش‌ها شگفت زده نشده بود ؟

بله او شگفت زده شده بود... ولی‌ ما رو اون مساله تمرکز نمی‌کردیم. او متد‌ها و دستورالعمل‌های شروع بازی رو به من یاد میداد و من واقعا از ایشان ممنونم. با تشکر از ایشان، من واقعا پیشرفت کردم در این مساله

دیگه کاسپارف در مورد چه مسائلی‌  باهات صحبت کرد ؟

او در مورد خصوصیت یک مبارزه با من صحبت کرد و همینطور در مورد بازیکنان حرفه‌ای. او بهترین بازیکنان جهان رو واقعا به خوبی‌ میشناسه و یک دید خوب از اونها داره

آیا با اینکه او ۴۶ ساله است و این همه انرژی دارد، حیرت زده نشدی ؟

بله او واقعا مرد پر انرژی هست. به نظر میرسه که وقتی‌ با شما داره صحبت می‌کنه و نقطه نظرات خودش رو با شما به مشارکت میگذاره، در واقع داره اونها رو به شما دیکته می‌کنه که چطور باید عمل کنین

چقدر دید شما نسبت به پوزیسیون‌هایی‌ که بهش نگاه میکردین عوض شد ؟

خیلی‌ زیاد... کاسپاروف یک محقق است. او به هر پوزیسیون مثل یک تئوری نگاه میکند که باید به اثبات برسد در صورتیکه من بیشتر عملگرا هستم. من بیشتر دنبال این هستم که چطور می‌شه از فرصت‌ها به بهترین شکل استفاده کرد درحالیکه او سعی می‌کنه که همه چیز رو به آخرین نقطه برسونه، مثبت یا منفی‌، منفی‌ یا مثبت. ولی‌ من اینقدر باریک بین و دقیق نیستم. من دنبال این هستم که چه مسیری رو برم که ارزش رفتن داشته باشه. از چیز‌هایی‌ که ایشان به من گفت این بود که متوجه شدم که در موقع تصمیم گیری رویکرد من به کارپف خیلی‌ نزدیک تر است تا به ایشان. به هر حال هیچ کس به اندازه ایشان کارپف رو نمیشناخت. نمیتونم بگم که از شنیدن این ارزیابی ایشان ناراحت شدم و دوست نداشتم این حرف ایشان رو

آیا با کاسپاروف هم مسابقه دادی ؟

روی صفحه ؟ بله تعداد خیلی‌ زیادی بازی بلیتز انجام دادیم واقعا مبارزه جالبی‌ بود. کمی‌ سخت بود برای ایشان و می‌تونست احساس کنه که به خاطر تمرین کم ایشان هستش

از بازی‌های ایشان میتونی‌ تصور کنی‌ که در جوانی‌ چقدر قوی بوده ؟

او واقعا بازیکن عالی و خوبی‌ است. من هیچ کس رو ندیدم که در پوزیسیون‌های سخت و پیچیده اینقدر پویا باشه. و این درحالیه که ایشان بالای ۴۰سال دارن! البته که خیلی‌ جذاب می‌بود اگر میشد با کاسپاروف در سال‌های جوانی‌ ایشان بازی کرد، ولی‌ خب همونطور که میدونین، ما نمی‌تونیم زمان رو به عقب برگردونیم... من فکر می‌کنم که یه بازی فوق العاده میشد... میگن که کارپف هم در جوانی‌ خودش فوق العاده بوده

آیا از اینکه همکاری شما و کاسپاروف به پایان رسیده ناراحت نیستی‌ ؟

نمیدونم. برای همه چیز یه زمانی‌ هست... من و کاسپاروف در یک شرایط کاملا دوستانه و بدون هیچ بی‌ احترامی فعالیت و همکاری خودمون رو قطع کردیم. ایشان واقعا یک علم و دانش مفید و خوبی‌ رو به من دادن و در اختیار من قرار دادن.  فکر می‌کنم که این همکاری برای خود ایشان هم جالب بود. به هر حال هیچ کس نمیتونه بگه که شرایط الان چطور می‌بود اگر ما هنوز به همکاری خودمون ادامه میدادیم. فکر می‌کنم این تصمیم در جایگاهی‌ که من الان هستم کاملا درست بود

در یک نگاه، آیا اون چیزی که از کاسپاروف می‌خواستی بهش رسیدی ؟

ممکنه این یه مساله باشه، البته که هیچ تضمینی وجود نداره در این مورد، شاید من از تصمیم خودم پشیمان بشم ولی‌ احتمالا پشیمان نخواهم شد

از آشنایان و مربیان ایشان واضح بود که کاسپاروف ناراحته از اینکه این همکاری به اتمام رسیده، و شما به این "موقعیت" پشت کردی ؟

سخته برای من که بخوام قضاوت کنم. شاید من ایشان رو ناراحت کرده باشم. ولی‌ این دیگه انتخاب من بود

و زندگی‌ ادامه داره ؟

بله، دقیقا، از دید من این اشتباه است که زندگی‌ رو فقط محدود به یک یا دو گزینه کرد . من راه رو اشتباه رفتم، همین. زندگی‌ اینجوری نیست... من اصلا اعتقادی به اشتباهات مهلک ندارم. و اگر اشتباهی‌ مرتکب بشم، اونها اشتباهات من هستن، و من مسئولیت اون اشتباهات رو به گردن میگیرم


 

ترجمه از: محسن سپهری و وحید ملکی

  • سید شهاب طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی