۰۷
مرداد
۹۲
باز هم همان داستان قدیمی. داستان عشق استاد و شاگرد. این بار اما، استاد و شاگرد ما نه در دانشگاهاند، نه در کلاس موسیقی و کنکور.
این بار دو شطرنجباز، جایشان را با لیلی و مجنون قصهها عوض کردهاند و شدهاند شریک زندگی هم. البته ماجرا کمی کهنه است. این داستان بر میگردد به چهار سال پیش که اولین استاد بزرگ شطرنج ایران، از شاگرد بااستعداد خود خواستگاری کرد و البته شاگرد هم یک بله گفت و همه چیز شروع شد.از «احسان قائممقامی» و «شایسته قادرپور» حرف میزنیم؛ دو شطرنجباز صبور و آرام و البته عاشق.
- ۰ نظر
- ۰۷ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۱۲